شهید علیرضا دهقان پیشه

نام پدر :

]علی اکبر [

تاریخ تولد :

]6/9/1348[

تاریخ شهادت:

[2/11/1365]

محل تولد:

] ساوجبلاغ/ البرز  [

محل شهادت:

[شلمچه: خرمشهر، خوزستان]

گلزار شهدا :

]عرب آباد کوه  [

عملیات :

]کربلای5 [

وصیت‌نامه:

] بسم الله الرحمن الرحیم

انا الله و انا الیه راجعون

با سلام و درود به آقا امام زمان و نایب بر حقش امام خمینی و سلام بر پدر و مادر برادر و خواهر و کلیه خویشان و دوستان ای پدر و مادر عزیزم همچنین که بر هر کسی واجب است وصیتنامه داشته باشد من هم این وصیت را برای شما قبل از عملیات رفتن و شهادتم می نویسم و وصیت می کنم که اولا” اگر جنازه ام به دست شما رسید هر جا که صلاح دانستید مرا خاک کنید و هیچ برای من ناراحت نباشید و گریه نکنید چونکه بالاخره باید این امانت خدا را به خدا پس دهید پس چه بهتر که او را سالم و بی عیب و نقص و در راه خود او داده اید و بدهید مراسم دفن و کفن مرا با شادی انجام دهید و مرا اگر که در زندگی مزاحم شما بودم و شما را رنج دادم ببخشید و مرا حلال کنید و از برادرانم مخصوصا” از برادر بزرگم مختار بخواهید که اگر نتوانستم رضایت آنها را جلب کنم مرا ببخشید از کلیه دوستان و آشنایان اگر که در این دنیا به آنها بدی کردم و اگر حقی بر من دارند امیدوارم که به فال نیک گرفته و مرا ببخشید و وصیت می کنم هنگامی مرا دفن می کنید این جنازه مرا در داخل کفن به مردم نشان دهید و بگویید ای مردم ببینید آیا این جنازه به غیر از اسکلت و مقداری کفن چیزی از این دنیا بغیر از نیکی به آن دنیا می برد پس همیشه به یاد خدا باشید و از آخرت غافل نشوید و اینقدر به فکر مال دنیا نباشید . که هنگام مرگ و سفر هیچ چیز را با خود نمی برید و نخواهید برد همیشه به یاد رزمندگان باشید و برای امام و رزمندگان و  پیروزی هر چه زودتر رزمندگان اسلام و آزادی اسراء دعا کنید ای مردم این سلاح ژ – 3 و تیر بار و سلاح دیگر نیست که رزمندگان را به پیروزی می رساند بلکه دعا ایمان قوی و روحیه عالی می باشد در دعای توسل ها شرکت کنید و از خداوند توسل جویید و طلب مغفرت کنید و جبهه ها را خالی نگذارید هر چند که جبهه ها پس از نیرو است و صف به صف نوبت برای عملیات کردن گرفته اند هیچکس چنین حرفها را درک نمی کند مگر اینکه در علمیات ما شرکت کند و روحیه رزمندگان را ببیندکه چگونه بر دشمن یورش می برند . خداوندا هر کس که تورا شناخت جان را چه کند

 فرزند و عیال و خان و مان را چه کند  

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی

 دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

ای پدر و مادرم خیلی آرزوهاو چیزهایی در ته قلب من بود که می خواستم برای شما انجام بدهم ولی وقتی که قلبم به طرف خدا کشیده شد  چنان شیفته و عاشق بودم که هیچ چیز حتی مردن د ریاد من و به غیر از رسیدن به معبودی که از همه کس و از همه چیز بالاتر است برای  من ناراحت نباشید .

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
 گمان مبر که مرا در این جهان باشند

برای من مگری و مگوی دریغ دریغ

به دام دیو درافتی دریغ آن باشد

جنازه ام چو بینی مگو فراغ فراغ

مرا وصال ملاقات آن زمان باشد

مرا به گور سپردی مگو فراغ و وداع

که گور سپرده جمعیت چنان باشد

دیگر عرضی ندارم مرا دفن کنید و خوشحال به زندگی ادامه دهید انشاء الله خداوند به شما صبر دهید

عاشق حسینی

 25/10/65